جدول جو
جدول جو

معنی گونه سازی - جستجوی لغت در جدول جو

گونه سازی
چهره سازی، چهره پردازی، نقش کردن صورت
تصویری از گونه سازی
تصویر گونه سازی
فرهنگ فارسی عمید
گونه سازی
(نَ / نِ)
در نقاشی، چهره پردازی و صورت کشیدن باشد. (از تاریخ عالم آرای عباسی ج 1 ص 176)
لغت نامه دهخدا
گونه سازی
نقش کردن صورت چهره سازی: اما کسی بهتر از او گونه سازی و چهره پردازی نکرد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صحنه سازی
تصویر صحنه سازی
شغل و عمل صحنه ساز، کنایه از ایجاد وضع و حالتی دروغی و ساختگی برای جلب توجه دیگران
فرهنگ فارسی عمید
(نَ / نِ)
عمل ساختن خانه. عمل درست کردن خانه
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
ساختن دیوار گلی. چینه کشی. بنا کردن و برآوردن دیوار از رده های گل، ترتیب قرار گرفتن سنگهای ته نشستی به صورت چینه ها چنانکه در آبهای راکد مواد سنگینتر سریعتر از مواد دیگر در ته آب نشست میکنند، در آبهای جاری نیز، وقتی که سرعت جریان به اندازۀ کافی کم شود، مواد درشت تر زودتراز مواد خردتر فرومی نشینند. ته نشین شدن مواد معمولاًبه وضع افقی است و طبقاتی که روی هم ته نشین میشوند با هم متوازی اند. هر یک از این طبقات یک چینه یا بستر، و صفحۀ فاصل بین دو چینه ’بستره’ خوانده میشود. در تقسیمات ازمنۀ زمین شناسی، چینه سازی های متعلق به یک دوران را گروه، به یک دوره را سیستم، به یک دور را ریسه و به یک عصر را ’سازند’ خوانند این دسته ها اغلب بسبب وجود طبقات ناموافق از هم جدا میشوند، و آنها طبقاتی هستند که در چینه های مجاور آنها ناپیوستگی دیده میشود. این ناپیوستگی علامت آن است که در فرایندساخته شدن سنگها، بسبب فرسایش یا به علت موقوف شدن نهشت، توقفی روی داده است. (دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
(صَ نَ / نِ)
کار صحنه ساز. رجوع به صحنه و صحنه ساز شود
لغت نامه دهخدا
(لو لَ / لِ)
عمل لوله ساز. ساختن لوله
لغت نامه دهخدا
(نَ / نُو حَ / حِ)
نوحه گری. نوحه سرائی:
از بس که نمود نوحه سازی
بخشید دلم بر آن نیازی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(نُ / نِ مو نَ / نِ)
اولین نمونۀ یک رسم، نقاشی یا طرحی معماری که فقط معرف تقسیمات عمده آن است. (فرهنگ فارسی معین). ساختن یک یا چند عدد از مصنوعی به عنوان نمونه برای مشاهده و تصویب سفارش دهنده، تا پس از موافقت او به مقیاس وسیع و تعداد زیاد از آن مصنوع ساخته شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از صحنه سازی
تصویر صحنه سازی
نما آرایی عمل و شغل صحنه ساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوله سازی
تصویر لوله سازی
عمل و شغل لوله ساز، دکان لوله ساز
فرهنگ لغت هوشیار
اولین نمونه یک رسم نقاشی یا طراحی معماری که فقط معرف مجموعه تقسیمات عمده آن است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صحنه سازی
تصویر صحنه سازی
آراستن صحنه نمایش یا فیلم با دکورهای مناسب، مجازاً به معنی ایجاد کردن وضعی ساختگی برای رسیدن به منظوری خاص
فرهنگ فارسی معین